فقط فوتبال***
سلام دوستای گلم اینجا یه وب کاملا فوتبالی ومادرباره همه فوتبالیست های دنیا پست می زاریم شما می تونید اگه از شخصیت خاصی عکس یا بیو گرافی می خواید بگین تا براتون بزارم مااینجا هرهفته یک پست منهای فوتبال هم می زاریم برای این پست هم می تونیددرخواست بدین که ما چی بزاریم مااینجا یک پست(فوتبالیست محبوب شما)داریم که شما می تو نید تو این پست از فوتبالیست محبوبتون تعریف کنید وحسابی ازش طرفداری کنید من هم نظر شما به اسم خودتون همراه با عکس ها وبیو گرافی اون فوتبالیست در پست جدابراتون می زارم راستی هرکی خودشو و عمه اشو و فوتبالیست محبوبشو دوست داره نظر بزاره ولی نه نظر تبلیغاتی که صدبار گفتم تایید نمی کنم برای لینک هم لطفا از لینک هوشمند استفاده کنید یه نکته مهم دیگه ازتون خواهش می کنم به کسی توهین نکنید ممنون که به این وب سرزدین ما هرروز آپیم پ هرروز سربزنید باب بای سلام دوست های گلم هرکی کل کل کردن و کری خوندن دوست داره مااینجا تو ادامه مطلب این پست این شرایط براتون فراهم کردیم تا حسابی کل کل کنین اونایی که خیلی طرفداردو آتیشه تیمشون هستن یه جورایی عاشق تیمشون هستن این پست از دست ندن دوستون دارم سلام علکم دوستای گلم این پست جدید اضافه کردم وبه در خواست نازنین جونم شما می تونید توی این پست از بازیکن مورد علاقه تون تعریف کنید من هم نظر های شما تو پست جدا به اسم خودتون همراه با بیو گرافی وعکس اون فوتبالیست براتون می زارم امیدوارم خوشتون بیاد وحتما این کارو انجام بدین ممنون بای توجه توجه: آدرس جدید وبم sf14.lxb.ir سلام علکم بیو گرافی :سید حسین حسینی سید حسین حسینی (متولد 30 ژوئن سال 1992 در شیراز، ایران) که فوتبال خود را از برق شیراز شروع کرد و پس از درخشش در تیم های پایه ملی ایران به تیم فوتبال استقلال پیوست. سلام علکم عکس های فرهاد مجیدی نظر یادتون نره سلام علکم عکس فرهاد مجیدی وبرادرش فرزاد وفرزندانش تیام وامیر بردیا لبخندای زکوندشون تو حلقم... امیر بردیا هم که مشخص شد بارسایی سلام چندتا عکس از سید حسین حسینی سلام عکس های یکی دیگه از بهترین دروازه بان های ایران ****شهاب گردان**** سلام چند تا عکس از دروازه بان جوون تیم ملی کشورمون ****سوشا مکانی**** یاد مرد عنکبوتی افتادم سلام سری 6 عکس های جشن قهرمانی اس اس خداییش خیلی نامردین نظر نمی زارین باوو جوگیر این هم سارینا خانوم آقای حسینی اصل به خدا امیر مهدی کاپیتان تیم ملی بسکتبال استقلالی تنها نماینده ایران در لیگ بسکتبالMBA سلام چند تا دیگه عکس از قهرمانی اس اس تو لیگ البته بیشتر نی نی ها آی وانیا با پسر مردم چی کار داری ؟؟؟؟؟؟ نیفتی بچه... به نظر شما نقش حنیف تو این دوتا عکس چی؟؟ خوب بزارش رو زمین کشتین خودتون بااین مدال ها اوه 4 نیگا این یکی دیگه نمی دونم یعنی چی؟؟؟؟؟ وانیا خوشگله لوووووووووس
محمد سررشته داری
رختکن استقلال متفاوت بود ، متفاوت از همیشه...
آنجا در رختکن قهوه ای و مدرن ورزشگاه آزادی از ثانیه اول شرایط با همیشه فرق می کرد و خبری از حس مبارزه و جنگجویی و استرس نبود که نبود ،در واقع از همان لحظه اول متوجه شدم که امروز استقلال برنده از زمین بیرون نمی آید چرا که هر چه به لحظه جام گرفتن نزدیکتر می شدیم این حس جشن گرفتن و جام بالا بردن و خندیدن با یکصد هزار هوادار بیشتر و بیشتر می شدو به این ترتیب داماشی که هم نیم فصل اول ما را برده بود و هم چند روز قبل سپاهان را شکست داده بود کار سختی نداشت اما چه باک؟
با این توضیح به رختکن آزادی می رویم یعنی جایی که حریم و خانه فوتبالیستها و مربیان است و خبر از این محوطه بیرون بردن یعنی خیانت کردن!
با این حال اما اینبار می خواهم خیانت کنم به تیمی که سه سال اجازه ندادم خبرهایش از رختکن بیرون برود چرا که معتقدم تقسیم شادی بازیکنان و مربیان با مردم حالا لازم است ...
اولین جرقه نوشتن این مطلب را جباری به ذهنم آورد یعنی آقای خاص
کسی که خیلی ها به او لقب همفری بوگارت را داده اند و او را در خفا مرد یخی صدا می زنند با این مضمون که او هرگز نمی خندد!
خسرو در حال صحبت کردن درست وسط رختکن بود نمی دانم چه می گفت اما با همان صورت خندان و آرامش عجیبش در حال گفتگو بود که مجتبی جباری از پشت به او نزدیک شد و چنان نعره ای کشید که بنده خدا خسرو دو متر به هوا پرتاب شد ..(آخیییییی نگفت بلایی سر بچه مردم بیاد)
پس از این بود که همه متوجه شدند مجتبی در حال نواختن آهنگ قهرمانی استقلال بوده است!
صدای خنده اما پس از پرتاب خسرو به آسمان رختکن را منفجر کرد خود خسرو و مجتبی هم کم مانده بود از خنده روی زمین دراز بکشند خسرو تا چند ثانیه بعد هنوز گارد دعوا را روبروی مجتبی گرفته بود و به خودش نیامده بود اما می خندید و می خندید تا صورت مهربانش از همیشه جذاب تر شود!
جباری ول کن نبود حتی وقتی مربیان آخرین حلقه اتحاد را فریاد کردند مجتبی دست روی شانه های منتظری گذاشته بود و بپر بپر می کرد و هو هیبیب هیبیب سر می داد تا بقیه هم با او هم آوا شوند و حلقه اتحاد با تمامی اعضایش دچار زلزله و ویبره شود و صدای خنده های پسران آبی بلاانقطاع تا ثریا برود!
در این میان صدای خنده ها و شوخی های حنیف از همه بیشتر به گوش می رسید!
چند دقیقه قبل از حلقه اتحاد:
تیم سوار بر اتوبوس شده بود و مهمترین نکته و تفاوت حضور فرزندان شیرین صادقی ،مهدی رحمتی، سیاوش اکبر پور ،میثم بائوو... بود در اتوبوس تیم!
این حرکت همه را به یاد تیم ملی اسپانیا انداخته بود که بچه هایشان را هم در جشن قهرمانی شرکت می دادند (چقدر هم به هم میان)
و چقدر هم زیبا و دلنشین بود
فرهاد مجیدی روی صندلی کناری من نشسته بود و اولین کارش تلفن زدن به مادربزرگوارش و التماس دعا برای خودش بود (البته بنده استراق سمع نمی کردم و فقط جمله مادر چطوری را شنیدم )(کاملا مشخص) اما قصه فرهاد به همینجا ختم نشد چرا که کاپیتان انگار مامور سربه سر گذاشتن با فرزندان
بازیکنان بود(عجب ماموریتی) و به همه آنها محبت می کرد و هیچکس بدون محبت فرهاد از کنارش رد نمی شد!(بععععله)
تیم به هر حال به رختکن رسید و شاید از سر ذوق روبرو شدن با هواداران بیست دقیقه زودتر از زمان قانونی برای گرم کردن وارد چمن شد تا ورزشگاه آزادی منفجر شود(خوب ذوق مرگ نشدن)
بچه های تیم روی ابرها گرم می کردند انگار انگار در این دنیا نبودند (پس کجا بودن؟؟؟؟؟؟؟)
به هر حال گیر دادن های ناظر بازی شروع شد:
آقای سررشته داری چرا اینقدر زود تیم برای گرم کردن آمد؟
چرا فرزندان بازیکنان در زمین هستند ؟(آدم ضد حال به این ناظر بازی می گن)
چند دقیقه ای فرار کردم اما دست آخر گیر افتادم به ویژه آنکه حرف ناظر بازی درست بود:
خطرناک است اگر یکی از این شوتها ....
حرفش را قطع کردم و گفتم چشم همین الان می روم(آخی چه حرف گوش کن)
بچه ها با صدایی مشعوف از شادی دور سید مهدی پرسه می زدند (ظاهرا آقای مجیدی ماموریتشون واگزار کردن...)
آنها چنان فوتبالی با هم بازی می کردند که انگار در حیاط خانه اشان دنبال توپ می دوند و انگار نه انگار که اینجا ورزشگاه آزادی است و یک بازی رسمی
تا به سید برسم همینطور محو تماشای آنها بودم و با خودم فکر می کردم که کاش همه ما کودک می ماندیم .
فریادهای شادی آنها حتی فریادهای یکصد هزارتماشاگر را هم از ذهن ها پا ک می کرد به هر حال ماجرا را برای سید رحمتی توضیح دادم و او هم همکاری کرد تا بچه ها به پشت دروازه بروند و البته فکر کنم بچه ها از من متنفر شدند لااقل نگاهشان که این را می گفت!
به رختکن برگشتیم همه در حال شادی بودند که یکمرتبه صدای مهدی رحمتی بلند شد :چرا اینطوری می کنی، برو دیگه اههههههههه!
در میان آنهمه خنده این صوت عجیب بود در نتیجه همه ساکت شدند (ضد حال....)مهدی رحمتی هم از شدت عصبانیت سرخ شده بود و داشت به گوشه رختکن نگاه می کرد ،این نگاه همه را متوجه آن قسمت از رختکن کرد که حنیف عمران زاده رو به دیوار و مثل بچه های مظلوم داشت با دیوار ور می رفت!(آخی ... یکی حنیف خیلی مظلوم یکی من....)
امیر خان بلند صدا کرد:
چی شده آقا مهدی:
سید هم چغلی کرد(چغلی کار خیلی زشتی شمااز این کارها نکنین):آقا این حنیف همه اش بچه های مارو اذیت می کنه فکر می کنه اگه بچه ها ازش بترسند بقیه هم خواهند ترسید(حتمایکی از اون بقیه هم خود آقا مهدی بوده)
تازه همه متوجه شدند که ماجرا شوخی است اما امیر خان هم شوخی را به هم نریخت و ادامه داد:حنیف چیکار داری به بچه ها؟
چرا اذیتشان می کنی؟
رفتار امیر خان مثل آقا معلم ها شد و حنیف هم ماجرا را گرفت و مثل بچه مظلوم ها گفت:آقا به خدا ما کاری نکردیم!(فقط یکم اب قوره کم داشت دیگه...)
رختکنی ها دیگر نتوانستند جلوی انفجار خنده را بگیرند
در عرض چند ثانیه و بدون هماهنگی، رحمتی ،حنیف و امیر خان به کلاس مدرسه و پشت میزها رفته بودند و در نقش معلم و شاگرد اذیت کن و شاگرد به ستوه آمده قرار گرفته بودند
اما ماجرا تمام نشد و علی رحمتی پسر سید هم وارد ماجرا شد او که قضیه رو جدی گرفته بود بلند فریاد زد :بله همش اذیتمون می کنه!و بعد پشت پدر مخفی شد(آخه یکی نیس بگه فسقل تو که می ترسی چرا پس حرف می زنی؟؟؟؟)
آنجا در رختکن استقلال خیلی ها از خنده مصدوم شدند و هیچکس نمی توانست آرام بگیرد سید رحمتی باز هم ادامه داد :این حنیف مثل شرک می مونه!(حالا چرا شرک؟؟؟؟؟؟)
و باز هم خنده!
حنیف دوست داشتنی هم چانه اش را جلو داده بود و و با قیافه ای عجیب علی رحمتی را که داشت از لابه لای پاهای بلند و کشیده پدرش یواشکی به بچه غول نگاه می کرد نظر انداخته بود
امیر خان طاقت نیاورد و از شدت خنده بلند شد و به بیرون رختکن رفت و سریع برگشت و فریاد زد :
علی رحمتی بیا بیرون بچه ها دارن عکس می گیرند تو هم بیا با فرزندان دیگر عکس بگیر(زورش به بقیه نرسید به بچه گیر می ده....)
علی اما چشم از حنیف بر نمی داشت و حاضر نبود یک سانتیمتر از پدرش دور شود امیر خان دوباره تکرار کرد :علی جان بیا من مراقبتم ،ای بابا حنیف برو اونطرف دیگه!(آدم مردم آزار به حنیف می گن)
حنیف:آقا به خدا من کاریش ندارم
علی کوچولو خیلی باتردید وقتی حمایت امیر خان را از خودش دید از پدرش فاصله گرفت وهر قدمی که بر می داشت با حساب و کتاب بود اما بالاخره دوید و بعد از دویدن بلند رو کرد به حنیف و گفت:شرک!!!!!!!!(خوبه حالا ازش می ترسید....)
دوباره رختکن مصدوم داد !(بااین اوضاع ادم سالم وارد زمین شد عایا؟؟؟؟؟؟؟)
خنده ها قطع نمی شد انگار
چند دقیقه بعد:
بازی شروع شده بود و هواداران موج مکزیکی می زدند!
نکته اینجا بود که وقتی موج به پشت نیمکت استقلال می رسید مجتبی جبای و بقیه بازیکنان نیمکت نشین هم با مردم موج مکزیکی می زدند و از خنده روده بر شده بودند!(باوو انقدر می خندن اخری واسه کرم های دندوناشون خواستگار پیدا می شه ها)
ساموئل و آرزه را که دیگر نگو اشک از چشمهایشان جاری شده بود سلام علکم عکس ها فسقل اعتماد به نفس(خودم این اسم براش انتخاب کردم)در تمرین استقلال برای زهرا جون این دفعه این فسقلی هیچکس بی بهره نزاشت با سرمربی با دروازه بان تیم باهافبک خارجی تیم باکاپیتان تیم سلام علکم چند تا عکس از تیم ملی اسپانیا طرفدار های تیم ملی اسپانیا نظر یادشون نره گربه ها خود کشی نکنین سلام 1دونه عکس از وانیا خانوم ناز سلام علکم چندتا دیگه عکس از نی نی های اس اسی نظر یادتون نره استقلالی ها خواهش می کنم نظر بزارین بیا پایین نی نی می افتی ا این نی نی ها چقدر نازن سید مهدی وعلی در حال رفتن به جشن قهرمانی سلام سری 3 عکس های جشن قهرمانی استقلال البته این دفعه فقط نی نی ها امیر مهدی صادقی -سید علی رحمتی-وانیا بائو و سارینااکبر پور امیر مهدی و4 علی وسارینا ووانیا پس امیر مهدی کجاست؟؟؟؟ الان مااصلا نفهمیدیم داره ادا باباش در میاره ا چراسر بچه مردم داد می زنی؟؟؟بچه پررو برای اولین بار هردوشون احتمالا دارن به دوربین نگاه می کنن سارینا وباباش سیاوش امیر مهدی وبابا امیر حسین اش وانیا وبابا میثم اش علی وبابا مهدی اش سلام عکس های جشن قهرمانی استقلال در لیگ12 (2) آخر فیگور گرفتن دیگه... میثم بائو ودختر نازش وانیا از آرزو مردم یه بار هردوشون به دوربین نگاه کنن کاپیتان فرهاد می تونین ثابت کنید 11 نفر تو زمین بازی می کنن نی نی هااز چپ به راست امیر مهدی صادقی-علی رحمتی-وانیا بائو و سارینا اکبر پور نظر یادتون نره سلام سلام عکس های جشن قهرمانی اس اسی ها در لیگ 12 آقای صادقی و پسر نازش امیر مهدی مدیر عامل وجام قهرمانی کاپیتان نکو تارزان شدن چقدر خشن علی وباباش نکشی خودتو بقیه تو یه پست دیگه براتون می زارم نظر یادتون نره سلام عکس سرخیو راموس ومادرش سلام به همه عکس لوکا مدریچ وفرزندش نظربزارین لطفا کچلم کردین الان واقعا چقدر چهره اش معلوم سلام علکم دیروز تیم استقلال تهراندیروز قهرمان لیگ برتر شد یک هفته زودتر در اهواز جشن قهرمانی گرفت چندتا عکس برای استقلالی ها حلقه شادی بازیکنان آقا مدد مربی استقلال حاجی ویک هوادار نماز شکر نماز قهرمانی روحت شاد ناصر خان خدابیامرزتت 4تایی ها آبی به رنگ دریا از همه جااستفاده مفید می کنن سیلام علکم چندتا عکس از 7مهبوب آبی ها ویک 7کوچک در تمرین استقلال بعله اقا فرهاد آموزش می دن فکرکنم ماشالله پا به پای اقا فرهاد تمرین می کنه فسقلی دقیقا تمامی حرکات کپی می کنه یعنی لایک داره این فسقلی عجب هم بازی های خوبی یعنی من مرده اعتماد به نفس این فسقلی ام نظریادتون نره سیلام علکم چندتا والپیپر از بازیکنان رئال مادرید مادریدی ها نظر یادشون نره کاپیتان راموس ژاپی آلونسو لوکا مودریچ ریکاردو کاکا سیلام علکم چندتا والپیپر از تیم رئال مادرید امیدوارم خوشتون بیاد نظر یادتون نره سیلام علکم
چندتا عکس از هافبک خوب تیم ملی کشورمون
آندرانیک تیموریان سامرانی
به ارمنی: Անդրանիկ Թէյմուրեան
برای مهشید جون
شماهم عکس یا بیو گرافب خواستین بگین براتون بزارم هه این تسبیح چیه دست آندو؟؟؟؟؟؟؟؟ بعععععععععععله این کار ها یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟ سیلام علکم چندتا عکس از تیم ملی آلمان برای مهشید جونم تیم الان شون نسل های قبل تیم ملی دختران اقایون ملی پوش باستین شوان اشتایگرو توماس مولر اون یکی نمی شناسم کاپیتان لام باز هم بانوان بعععععععععععععععله آقای کاپیتان کنار خانوم صدر اعظم این هم هواداراشون بای نظر یادتون نره سیلام سیلام دیروز 12 اردیبهشت ماه تولد علیرضا حقیقی بود تولدش مبارک خدا زیادشون کنه سیلام علکم عکس های یکی از بهترین دروازه بان های فوتبال دنیا مانوئل نویر (بایر مونیخ -آلمان)
او تا 12 سالگی در پست هافبک راست بازی کرد و به پیشنهاد مربی خود از آن زمان فعالیت خود در پست دروازه بانی را شروع کرد.
حسین حسینی از فیزیک بدنی خیلی خوبی برخوردار است و به گفته خیلی از مربیان باشگاه استقلال این بازیکن آینده درخشانی خواهد داشت . درخشش او در مسابقات دوستانه استقلال و به ویژه تک به تک گیری های این بازیکن باعث شده است که بسیاری از رسانه این بازیکن را جایگزینی مناسب برای سیدمهدی رحمتی بدانند.
اطلاعات شخصی
نام و نام خانوادگی: سید حسین حسینی
تاریخ تولد: 9 تیر 1371 (سن 20 سالگی)
محل تولد: شیراز، ایران
قد: 1.90 متر
پست: دروازه بان
اطلاعات باشگاه
باشگاه کنونی: استقلال تهران
شماره: 22
سابقه باشگاهی
برق شیراز
استقلال تهران
تیم ملی
نوجوان و جوانان تیم ملی ایران
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |